داستان قاضی القضات شدن شیخ بهایی
سه شنبه 23 اسفند 1390 ساعت 19:14 | بازدید : 511 | نویسنده : جالب ترین ها | ( نظرات )

داستان قاضی القضات شدن شیخ بهایی
 
روزى شاه عباس به شیخ بهایى گفت: دلم می ‏خواهد ترا قاضى القضات کشور نمایم تا همانطور که معارف را نظم دادى، دادگسترى را هم سر و سامانى بدهی، بلکه حق مردم رعایت شود.
شیخ بهایى گفت: قربان من یک هفته مهلت می ‏خواهم تا پس از گذشت آن و اتفاقاتى که پیش خواهد آمد،چنانچه باز هم اراده ی ملوکانه بر این نظر باقى بود دست به کار شوم و الا به همان کار فرهنگ بپردازم.
شاه عباس قبول کرد و فردا شیخ سوار بر الاغش شده و به مصلای ( محل نماز خواندن) خارج از شهر رفت و افسار الاغش را به تنه درختى بست و وضو گرفت و عصای خود را کنارى گذاشت و براى نماز ایستاد، در این حال رهگذرى که از آنجا می ‏گذشت، شیخ را شناخت، پیش آمد و سلام کرد. شیخ قبل از نماز خواندن جواب سلام را داد و گفت: اى بنده ی خدا من می ‏دانم که ساعت مرگ من فرار رسیده و در حال نماز زمین مرا مى بلعد! تو اینجا بنشین و پس از مرگ من الاغ و عصاى مرا بردار و برو به شهر به منزل من خبر بده و بگو شیخ به زمین فرو رفت. و لیکن چون قدرت و جرات دیدن عزرائیل را ندارى چشمانت
 را بر هم بگذار و پس از خواندن هفتاد مرتبه قل هو الله احد مجددا چشم هایت را باز کن و آن وقت الاغ و عصاى مرا بردار و برو.
مرد با شنیدن این حرف از شیخ بهایى با ترس و لرز به روى زمین نشست و چشمان خود را بر هم نهاد و شیخ هم عمامه خود را در محل نماز به جاى گذاشته ، فوراً به پشت دیوارى رفت و از آنجا به کوچه ‏اى گریخت و مخفیانه خود را به خانه خویش رسانیده و به افراد خانواده خود گفت: امروز هر کس سراغ مرا گرفت بگوئید به مصلا رفته و برنگشته، فردا صبح زود هم من مخفیانه می روم پیش شاه و قصدى دارم که بعداً معلوم می شود.
شیخ بهایى فردا صبح قبل از طلوع آفتاب به دربار رفت و چون از نزدیکان شاه بود، هنگام بیدار شدن شاه اجازه حضور خواست و چون به خدمت پادشاه رسید عرض کرد: اعلیحضرت، می خواهم کوتاهى عقل بعضى از مردم و شهادت آنها را فقط به سبب دیدن یک موضوع، به شاه نشان دهم و ببینید مردم چگونه عقل خود را از دست می دهند و مطلب را به خودشان اشتباه می فهمانند.
شاه عباس با تعجب پرسید: ماجرا چیست؟ شیخ بهایى گفت: من دیروز به رهگذرى گفتم که چشمت را هم بگذار که زمین مرا خواهد بلعید و چون چشم بر هم نهاد من خود را مخفى ساخته و به خانه رفتم و از آن ساعت تا به حال غیر از افراد خانواده ام، کسى مرا ندیده و فقط عمامه خود را با عصا و الاغ در محل مصلى گذاشتم، ولى از دیروز بعدازظهر تا به حال در شهر شایع شده که من به زمین فرو رفتم و این قدر این حرف تکرار شده که هر کس می گوید من خودم دیدم که شیخ بهایى به زمین فرو رفت! حالا اجازه فرمایید شهود حاضر شوند!
به دستور شاه مردم در میدان شاه و مسجد شاه و عمارت‏هاى عالى قاپو و تالارها و عمارت مطبخ و عمارت گنبد و غیره جمع شدند، جمعیت به قدرى بود که راه عبور بسته شد، لذا از طرف رئیس تشریفات امر شد که از هر محلى یک نفر شخص متدین و فاضل و مسن و عادل براى شهادت تعیین کنند تا به نمایندگى مردم آن محل به حضور شاه بیاید و درباره فقدان شیخ بهایى شهادت بدهند. بدین ترتیب 17 نفر شخص معتمد و واجد شرایط از 17 محله ی آن زمان اصفهان تعیین شدند و چون به حضور شاه رسیدند ، هر کدام به ترتیب گفتند:
به چشم خود دیدم که چگونه زمین شیخ را بلعید! دیگرى گفت: خیلى وحشتناک بود ناگهان زمین دهان باز کرد و شیخ را مثل یک لقمه غذا در خود فرو برد. سومى گفت: به تاج شاه قسم که دیدم چگونه شیخ التماس می کرد و به درگاه خدا گریه و زاری می نمود. چهارمى ‏گفت: خدا را شاهد می گیرم که دیدم شیخ تا کمر در خاک فرو رفته بود و چشمانش از شدت فشارى که بر سینه ‏اش وارد می آمد از کاسه سر بیرون زده بود.به همین ترتیب هر یک از آن هفده نفر شهادت دادند. شاه با حیرت و تعجب به سخنان آنها گوش می کرد. عاقبت شاه آنها را مرخص کرد و خطاب به آنها گفت:
بروید و مجلس عزا و ترحیم هم لازم نیست زیرا معلوم می شود شیخ بهایى گناهکار بوده است! وقتى مردم و شاهدان عینى رفتند، شیخ مجدداً به حضور شاه رسید و گفت: قبله ی عالم. عقل و شعور مردم را دیدید؟ شاه گفت: آرى، ولى مقصودت از این بازى چه بود؟ شیخ عرض کرد: قربان به من فرمودید، قاضى القضات شوم.
شاه گفت: بله ولى این موضوع چه ارتباطی به آن دارد؟ شیخ گفت: من چگونه می توانم قاضى القضات شوم با اینکه می دانم مردم هر شهادتى بدهند معلوم نیست که درست باشد، آن وقت حق گناهکاران یا بى گناهان را به گردن بگیرم. اما اگر امر می فرمایید ناچار به اطاعتم! شاه عباس گفت: چون مقام علمى تو را به دیده ی احترام نگاه کرده و می کنم لازم نیست به قضاوت بپردازى، همان بهتر که به کار فرهنگ مشغول باشى.

 

|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 15
|
مجموع امتیاز : 15


مزار امیر کبیر
یک شنبه 14 اسفند 1390 ساعت 15:25 | بازدید : 577 | نویسنده : جالب ترین ها | ( نظرات )

>--- آيا مي دونيد قبر امير كبير كجاست ؟

>اصلا تا حالا فكر كردين مزار اين بزرگمرد ايراني كجاست ؟

>احتمال قريب به يقين نمي دونيد ... 
>تعجبي نداره 
>غصه هم نخوريد خيلي ها مثل شما هستند 
>از جمله خود من 

>امير كبير صدر اعظم ايران در زمان ناصر الدين شاه كه با دسيسه هاي يك سري وطن فروش و طماع در حمام فين كاشان به قتل رسيد در شهر كربلا در كشور عراق به خاك سپرده شد 

>اين كه چرا او را به كربلا بردند براي من سوال است و احتمال مي دهم براي دور ماندن مردم از مزارش وجلوگيري از تبديل آن به ميعادگاه مظلومان او را از ايران و ايراني دور كردند 
>و اينكه چطوري در آن زمان جسد اين مرد بزرگ رو با امكانات محدود آن زمان به عراق منتقل كرده اند هم باز جاي سوال دارد 

>. اما چيزي كه بيش از همه مايه شرمندگيست اين است كه اكثر قريب به اتفاق ايرانيها نمي دانند مزار اين اسطوره تاريخ كجاست 
>تا زماني كه روابط ايران و عراق تيره بود و كسي حق سفر به كربلا رو نداشت شايد اين ندانستن توجيه داشت ولي 
>امروزه با سفرهاي متعدد مردم به عراق و كربلا جاي بسي تاسف است كه حتي يكي از كساني كه از عراق بر مي گردد نمي داند كه امير كبير هم در آنجا دفن بوده 

>. آيا فكر نمي كنيد كه همين عراقيها به ما خواهند خنديد كه چطور مردي رو كه بسياري از داشته هاي امروزمان را مديون اوهستيم فراموش كرديم؟

|
امتیاز مطلب : 52
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13


آیا میدا نستید که...........................................................
چهار شنبه 3 اسفند 1390 ساعت 22:12 | بازدید : 615 | نویسنده : جالب ترین ها | ( نظرات )

 

اگه یکی از اینا رو از قبل می دونستی !!!

عمومی ترین نام درجهان محمداست

اسم تمام قاره ها باهمان حرفی که آغازشده است
پایان می یابد

مقاوم ترین ماهیچه دربدن زبان است

چشمک زدن زنان تقریبا دو برابر مردان است

شما نمی توانید با حبس نفستان خودکشی کنید

محال است که آرنجتان را بلیسید

وقتی که عطسه می کنید مردم به شما عافیت باش
می گویند چرا که وقتی عطسه می کنید قلب
شما به اندازه یک میلیونیم ثانیه می ایستد

خوک ها به لحاظ فیزیک بدنی قادر به دیدن آسمان
نیستند

وقتی که به شدت عطسه می کنید ، ممکن است
دنده شما بشکند و اگر عطسه خود را حبس کنید
ممکن است یک رگ خونی در سر و یا گردن
شما پاره شود وشما بمیرید

هنوز ماجرا ادامه داره به ادامه مطلب برین

|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13


بال ایران ایر بنزین ریز و جون مسافرا لبریز
چهار شنبه 3 اسفند 1390 ساعت 21:58 | بازدید : 620 | نویسنده : جالب ترین ها | ( نظرات )

 

 

مسافرین محترم پرواز تهران بهشت بهدلیل نقص فنی5ساعت تاخیر دارد.

هواپیمای ایران ایر که قرار بود ساعت 13:10 به وقت کوآلامپور به مقصد تهران حرکت کند در فرودگاه کوآلامپور زمین گیر شد.

به گزارش خبرآنلاین، چند دقیقه پیش از پرواز و زمانی که مسافران در هواپیما نشسته و منتظر پرواز بودند، ناگهان یکی از مسافران متوجه نشت مشهود بنزین از یکی از بال های هواپیما می شود و این مساله را با ناباوری به مهمانداران منتقل می کند، مهمانداران با دیدن این وضعیت، خلبان را در جریان می گذارند و با تایید صحت این مشکل، پرواز لغو می شود و تا لحظه تنظیم این خبر( ساعت 16 به وقت کوآلالامپور - 11:30 به وقت تهران) همچنان مسافران در هواپیما در انتظار پرواز نشسته اند و خلبان و مسوولان پرواز هم از دادن هرگونه پاسخ و توضیح خودداری می کند.

اینکه چنین نقص فنی مشهودی که می توانست پرواز 841 ایران ایر را با فاجعه ای بزرگ رو به رو کند چگونه از چشم مهندسان پرواز دور مانده است و چگونه  یک مسافر این نقص را لحظاتی پیش از پرواز کشف کرد، سوالات بی جوابی است که مسلما مسوولان ایران ایر به راحتی نخواند توانست پاسخگوی آن باشند.

این پرواز پس از سه ساعت تاخیر در ساعت 12 به وقت تهران ( 16:30 به وقت محلی)  کوآلالامپور را به مقصد تهران ترک کرد.





 

|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12


منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان جالب ترین ها و آدرس jalebtarinha.LoXBblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را درکادر زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 116
:: کل نظرات : 16

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 7

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 11
:: باردید دیروز : 1
:: بازدید هفته : 19
:: بازدید ماه : 1343
:: بازدید سال : 7146
:: بازدید کلی : 427259